تنبک نواز، نه تنبک

نوشته ای که می خوانید گفتگویی است از محمد افتخاری با زنده یاد علی تجویدی که در مجله «کلک» شماره ۱۶ در تیر ماه ۱۳۷۰ به انتشار رسیده است و به کنسرت دو نوازی بهمن رجبی و محمود فرهمند بافی می پردازد.

گفتگویی با استاد علی تجویدی پیرامون هنر تنبک نوازی بهمن رجبی

در تیرماه و اسفندماه سال گذشته، برنامهء تکنوازی تنبک و سخنرانی بهمن رجبی پیرامون «ارتباط زیبایی و ریتم» و دونوازی‌ تنبک بهمن رجبی و محمود فرهمند بافی در سالن رودکی تالار وحدت به همت انجمن موسیقی ایران اجرا شد. استاد علی تجویدی‌ (موسیقیدان، آهنگساز و نوازندهء ویلن) از میهمانان آخرین شب‌ اجرای این برنامه در اسفندماه بودند. ایشان بنا به خواهش ما، در گفتگوی کوتاهی، نظرشان را دربارهء برنامهء آن شب بیان کردند.

استاد، اگر ممکن است نظرتان را دربارهء برنامهء امشب بیان کنید.

آقای رجبی در تعریف خود از هنر موسیقی، آن را ظریف‌ترین، حساس‌ترین و انسانی‌ترین شاخهء هنر دانستند. به نظر من، همین اظهار عقیده کافی است که طرز تفکّر این‌ هنرمند را راجع به موسیقی بدانیم. ایشان معتقدند که توانایی کار تنبک نواز در این است که‌ قدرت نوازندگی را با ظرافت در آمیزد. انصافا آقای رجبی در عمل به این اعتقاد کاملا وفادارند و ما این وفاداری را امشب به چشم خود دیدیم و با گوش خود شنیدیم. تکنوازی و دونوازی ایشان با آقای محمود فرهمند بافی به نظر من فوق العاده شنیدنی و با ارزش بود.

چه تفاوتی بین شیوهء تنبک نوازی آقای رجبی و تنبک نوازان دیگر می‌بینید؟

آقای رجبی به عنوان یک تنبک نواز معتقد است: «جهان متغّییر، انسان متفکّر می‌خواهد. بر این اساس، تنبک نوازی که تغییرات جهان را احساس نکند و براساس آن حرکت‌ نکند، آثارش قبل از خودش می‌میرد». من با ایشان در این مورد کاملا هم عقیده‌ام. این گفته را می‌شود به همهء هنرها تعمیم داد. بعضی از تنبک نوازان نتیجهء نواخته‌های دیگران را حمل‌ می‌کنند و به اصطلاح «پخته‌خوار» هستند و جز تقلید و تکرار و زور آزمایی با تنبک حرفی‌ برای گفتن ندارد.

ویژگی کار آقای رجبی در ابداع و انشا است. او با استفاده از امکانات‌ تنبک و با دست توانای خود، گویی تنبک را که یک ساز کوبه‌ای و ریتمیک است به یک ساز ملودیک تبدیل کرده است. تجسّم بعضی از ملودی‌های موجود در فرهنگ عامه با تنبک، در برنامه‌ای که شنیدیم به قدری گوشنواز و زیبا بود که من به شدّت تحت تأثیر قرار گرفتم.

ایشان‌ برخلاف نوازندگانی که با عملیات آکروباتیک با ساز خود زور آزمایی می‌کنند تا توجّه‌ شنوندگان و بینندگان را جلب کنند، در کمال ظرافت و لطافت و زیبایی و با ریزه کاری و بدون‌ پیرایه، هنر خود را عرضه می‌کنند. ابداع و انشا در هنر، کار عشق است و تقلید و تکرار در این عرصه، هیچ ارزشی ندارد. دست مقلّدان، «پخته خواران» و عوام فریبان دیر یا زود باز خواهد شد.

شما تقلید را به‌طور کلّی نفی می‌کنید؟

به نظر من شاگردی که از استاد خود می‌آموزد، در ابتدای کار چاره‌ای جز تقلید ندارد. اوّل باید تقلید کند، بعد به سراغ سبک‌های دیگر برود، آنها را بیاموزد و تجربه کند و در نهایت سبک مستقلّی را ایجاد کند و طرحی نو در اندازد. همان کاری را بکند که زنبور عسل می‌کند. من سالیان دراز با شادروان حسین تهرانی کار کرده‌ام. ایشان در زمان خودشان‌ ابداعات و نوآوری‌های چشمگیری داشته‌اند و آقای رجبی هم به این امر اذعان دارند. ما با حفظ احترام گذشتگان و پاسداری از ارزشهایی که آفریده‌اند باید دست به کاری بزنیم. هنر موسیقی در کشور ما از سالیان دراز مورد حمله و بی‌مهری بوده و مهجور مانده است. رسیدن به این مقصود در گرو همت و غیرت آنهایی است که دانش و عشق موسیقی داشته باشند.

آقای رجبی در زمرهء هنرمندانی هستند که این دانش و عشق را دارند. دانشی که در دو کتاب تحقیقی، یک کتاب آموزشی تنبک و سخنرانی‌ها و نوشته‌هایشان تجّلی کرده و عشقی‌ که به دانش و تکنیک وی جهت داده است. عشقی که براساس آن و بدون هیچ چشم داشتی به‌ نام و نان و به دور از هر نوع عوام فریبی به کار خود پرداخته است.

منبع : گفتگوی هارمونیک